علوم به صورت کلی به دو قسمت تقسیم میشوند:
علوم پایه: این قسمت از علوم شامل مواردی مانند ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی است و نقش مادر را برای علوم غیرپایه بازی میکنند و هر کشوریبا سرمایهگذاری بر روی این موارد و رشتهها میتواند پس از چند سال ادعا کند که علوم در آن کشور از پایه خوبی برخوردار هستند.
بگذارید مثالی بزنیم تا مطلب بهتر جا بیافتد. درختی را در نظر بگیرید. هر چقدر تنه این درخت قویتر و ریشه آن محکمتر باشد در مقابل باد و طوفان مقاومتر است و در فصل برداشت میوههای خوبی را به بار مینشاند. اما اگر تنه و ریشه مناسبی نداشته باشد نمیتوان از آن انتظار داشت که مقاوم باشد و میوههای خوبی را بدهد. علوم پایه نیز به مثابه همین تنه درخت هستند و علوم غیرپایه که در بند بعدی توضیح داده میشوند نیز میوههای همین درخت شمرده میشوند.
اگر کشوری دارای زمینه قوی در علوم پایه باشد، آن کشور از نظر علمی پیشرفته میشود و میوههای خوبی به بار مینشاند. رشته فیزیک نیز یکی از این علوم پایه است که در میان سایر علوم از اهمیت خاصی در طول تاریخ برخوردار بوده است. این علم، دانشی است که با مفاهیم طبیعت سر و کار دارد و به چرایی پدیدههای طبیعت در قالب معادلات ریاضی میپردازد و پاسخ میدهد. بالطبع این رشته سختیها و لذتهای خاص خود را دارد و بیشتر مناسب کسانی است که مشتاق مطالب اصولی و منطقی هستند و از حس کنجکاوی خوب، هوش و پشتکار مناسب برخوردارند و به محاسبات ریاضی علاقه مضاعفی دارند.
علوم غیر پایه: تمامی رشتههای مهندسی مرتبط با علوم پایه، به عنوان مثال از مهندسی معماری تا مهدسی معدن و یا از مهندسی کامپیوتر تا مهندسی پزشکی را در بر میگیرد. همان طور که در بخش مرتبط به علوم پایه گفته شد، این رشتههای مهندسی همان میوههای علوم پایه هستند و اگر کشوری بخواهد دارای مهندسین توانا باشد، باید علوم پایه را به خوبی گسترش دهد و آنها را از طریق رشتههای مهندسی کاربردی کند.